جدول جو
جدول جو

معنی بوده نان - جستجوی لغت در جدول جو

بوده نان
(دَ / دِ)
نانی که خمیر آن برنیامده باشد و مدت چهل روز آنرا درآفتاب خشک کرده باشند. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ / سِ)
کنایه از دهان. (آنندراج). دهان. (فرهنگ فارسی معین) :
مگر در خلوتی آیینه تنها یافتی خود را
که از نقش حیا ساده است مهر بوسه دان تو.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ یِ)
بادۀ خالص. بادۀ صافی:
ز زهد خشک ملولم کجاست بادۀ ناب
که بوی باده مدامم دماغ تر دارد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(دَ)
قریه ای است به شش فرسنگ ونیمی جنوب شهر خفر. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
تکه نان. قطعات ریز نان. قطعات کوچک نان
لغت نامه دهخدا
(طَ / طِ یِ)
جامه ای که بالای خوان می اندازند. (آنندراج). پارچه ای که بالای خوان می اندازند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوسه دان
تصویر بوسه دان
دهان
فرهنگ لغت هوشیار